مادرانههای مارال
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۳۵۳۷۳
قصه این سریال هم فراز و فرود زندگی زنی به نام مارال بود؛ زنی که زندگی پرماجرا و سختی را پشتسر گذاشته و با تکیه بر قدرت ارادهاش توانسته خود و خانوادهاش را به آرامش و آسایش برساند اما برملا شدن رازی، این آرامش را از او سلب کرده و زندگیاش را دوباره دچار تلاطم بزرگی میکند. او درمییابد تمام کسانی که عاشقش بوده و دوستش داشتهاند، جنایات بزرگی در حق او مرتکب شدهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گلچهره سجادیه با این سریال پس از سالها دوری دوباره به تلویزیون بازگشت و در نقش مادری فداکار، زنی استوار و خانوادهدوست خوش درخشید. بازی او بهقدری باورپذیر بود و دلچسب که مارال به یکی از نقشهای ماندگار او در تلویزیون تبدیل شد. سریال در دو بخش روایت میشد. در زمان گذشته و در زمان حال که این رفت و برگشتها بهموقع اتفاق میافتاد. گرچه عدهای با زمان گذشته داستان ارتباط برقرار کرده بودند و برخی هم با زمان حال و اتفاقاتی که در این مقطع برای مارال رقم میخورد. با این حال جواد افشار کارگردان سریال موفق «کیمیا» توانست تجربه خوب و موفق دیگری را در رزومه کاریاش ثبت کند. او توانست قصهاش را بهخوبی مدیریت کند. حتی سکانسهای رفت و برگشت را بهخوبی طراحی کرده بود. انتخابهای خوبی هم برای نقشهای اصلی این سریال داشت. چه در فاز گذشته که از چهرههای جوان و هنرمندان آذری دعوت به همکاری کرده بود و چه در فاز حال که گلچهره سجادیه سکاندار قصه بود و حس مادرانه سریال در این بخش بیشتر بود. بهقدری که مادران ایرانی با مارال همذاتپنداری میکردند، ولی خیلیها پایانبندی سریال، مورد رضایتشان نبود و توقع بیشتری از کارگردان داشتند. با این حال آنام یکی از ملودرامهای موفق سالهای اخیر تلویزیون محسوب میشود.
بیماری مارال و حتی بیماری دخترش آرزو و ارتباط این دو و نحوه ورود مارال به زندگی و خانه دخترش در برخی قسمتها کمی برای مخاطب بهخصوص مادران آزاردهنده بود اما روابط خانوادگی ریحانه و امید پدر و مادر خوانده آرزو و نگرانیهایشان برای او و همراهی بیژن همسر آرزو میتوانست نمونه یک خانواده کاملا ایرانی و اصیل باشد. خانوادهای که تحت هر شرایطی کنار هم و همراه هم هستند و برای همدیگر جان میدهند.
خانواده بیژن اما فضای قصه را کمی تلطیف میکرد. بهخصوص زیادهخواهیهای پدرش تیمور و برادرش بهنام که گاهی لج مخاطب را درمیآورد. میتوان گفت در آنام تقابل خیر و شر را شاهد بودیم. گرچه آدمهای این قصه خاکستری و از جنس مردم کوچه و بازار و بسیار شخصیتهای ملموسی برای مخاطب بودند. با این حال دلنگرانیهای مارال برای کارمندان و کارگرانش کمی غیرقابل باور بود. کمتر کارخانهداری را میتوان یافت که چنین به فکر منافع زیردستهایشان باشند اما از زاویه دیگر شخصیت مارال میتواند الگوی خوبی برای این قشر از جامعه باشد. این مجموعه هماکنون در حال پخش از آیفیلم انگلیسی است.
روزنامه جام جم
منبع: جام جم آنلاین
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۳۵۳۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
زلاتان ابراهیموویچ: هنوز هم بهترین هستم؛ به خاطر بچههایم تصمیم به خداحافظی از فوتبال گرفتم
ستاره سوئدی از دلایل خود برای خداحافظی از فوتبال گفت.
طرفداری | زلاتان ابراهیموویچ معتقد است درگذشت رایولا ضربه سختی به او زد.
به گزارش وب سایت گل، زلاتان ابراهیموویچ در پایان فصل گذشته از فوتبال خداحافظی کرد اما مطمئن است که هنوز هم بهترین بازیکن دنیاست. او در یک پادست در مورد دلایل تصمیم خود برای خداحافظی از فوتبال صحبت کرد. او در این مورد گفت:
خوبم، زندگی خوب است. مشخصاً هشت ماه پیش از فوتبال خداحافظی کردم، حال زندگی متفاوتی دارم. موافقم که خداحافظی از فوتبال به خاطر غرور و چیزی که در مورد خودم فکر می کنم، سخت بوده است. فکر می کنم بهترین هستم، هنوز بهترین هستم. می توانستم ادامه دهم اما تصمیم گرفتم از فوتبال خداحافظی کنم. چرا؟ زندگی خوبی برای خانواده ام می خواهم. می خواستم بتوانم کارهایی با خانواده ام انجام دهم. اگر فوتبال را ادامه می دادم، نمی توانستم کارهایی را با بچه هایم انجام دهم چون از ناحیه زانو مشکل داشتم. در نتیجه این مسئله را پذیرفتم، به جایی رسیدم که گفتم «مشکلی نیست، فراموشش کن و بخش جدیدی را در زندگی ات شروع کن».
نقش جدیدت در میلان؟کاردیناله پیشنهادی به من ارائه کرد که نمی توانستم آن را رد کنم. در میلان شروع به کار کردم و سه یا چهار ماه است که مشغولم و باید بگویم همه چیز عالی پیش می رود.
درگذشت ریولا؟وقتی او فوت کرد، ضربه بدی خوردم. تا آخرین قطره اشکم گریه کردم و هنوز تمام نشده چون گاهی خاطرات به یادم می آیند. خیلی دلتنگ او هستم. هر کسی مرا می شناسد، می داند چقدر با رایولا به هم نزدیک بودیم. اگر می توانستی به او پیامی دهی، آن پیام چه بود؟ دلتنگت هستم.
همسرت و پسرانت، ماکسیمیلیان و وینسنت؟همسرم همیشه می گوید «به یاد داشته باش پیش از این که تو شروع به مراقبت از خانواده ات کنی، چه کسی مراقب تو بود». او به خاطر من بیخیال حرفه اش شد، در هر کاری که کردم کنارم بود، به من همه چیز داد و به خاطر من بیخیال همه چیز شد. فکر نمی کنم داشتن غرور زیاد در رابطه درست باشد. فکر می کنم همه چیز باید 50-50 باشد، البته که در بعضی مسائل او مسئولیت بیشتری می پذیرد و در بعضی مسائل من. شاید مردم فکر کنند ما خانواده ای هستیم که یک زندگی لاکچری داریم اما او آشپزی می کند و ظرف می شورد. تنها کمکی که داریم، یک خانوم است که در تمیز کردن خانه به ما کمک می کند. بچه ها را تا مدرسه همراهی می کنم و همانند یک خانواده عادی، بعد از تمرین به سراغشان می روم و این طور تقسیم وظایف می کنیم. در مدرسه فقط ما خودمان دنبال بچه ها می رویم، بقیه خانواده ها شخص یا راننده ای برای بچه های خود دارند. ما این طور نیستیم.
از دست ندهید ????????????????????????
جای خسرو حیدری بودم پیشنهاد منچسترسیتی را قبول میکردم! مرد هزار چهره؛ یورگن کلوپ مشاور مالی شد (فیلم) خوشحالی باورنکردنی جیمی کرگر در دیوار زرد! (فیلم) لیونل مسی در شکلوشمایلی که هرگز ندیدهاید! (عکس)